» Today hit:1 » Yesterday hit:1 » All hit:14051
  • foozoli
    » About Us
    foozoli
    arash
    من چیزی ندارم درباره خودم بگم . اصلا کی درباره خودش حرف میزنه که من دومیش باشم. اصلا" من کوچکتر از اونی هستم که پیام بدم. برو دنبال بازیت گیر نده من چیزی نمی نویسم اینجا. حالا اگه زیاد اصرار داری...... بازم نمی نویسم بیا از خودم بپرس ماشالله هم پیام زنده هست هم پیام مستقیم هم یاهو
    » My logo
    foozoli

    » My Archives
    »» گفتگو با خدا »» date:86/11/15 «» 10:53 ص
    چند سال پیش من متنی خواندم که واقعآ رو من اثر گذاشت ولی اون موقع زیاد نمیدونستم چی به چی هست .. تا اینکه دیروز اون متن دوباری دیدم .. تصمیم گرفتم این متن رو ترجمه کنم  و در وبلاگم قرار بدم .. با اینکه میدونم همه بدون کپی رایت این مقاله و ترجمه به اسمه خودشون تموم میکنن ولی گفتم بیخیال میزارم تو وبلاگ .. تا اگه بعد از عمری کسی گذرش به وبلاگ من افتاد این متن رو بخونه ..
     

    گفتگو با خدا      interview whith god

    خواب دیدم  در خواب با خدا گفتگویی داشتم      I dreaned i had an interviwew Whith God

    خدا گفت: پس می خواهی با من گفتگو کنی ؟
                                                            
                                                                      "   So you Wouls like to interview me?"GOD ASKED
    گفتم : اگر وقت داشته باشید .

    "if you Have the time i said"

    خدا لبخند زد

    God Smiled .

    وقت من ابدی است .

    " MY time is etrnity"

    چه سوالاتی در ذهن داری , که میخواهی از من بپرسی ؟

    "what questions Do you have in mind for me?"

    گفتم : 
     
    I said

    چه چیز بیش از همه شما را در مورد انشان متعجب میکند .

    "What surprises you most about Humankind?"

    خدا پاسخ داد ...

    God Answered

    این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند .
    "
    That they get bored with childhood

    عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند.

    they rush to grow up and then long to be children Again

    این که سلامتی شان را صرف به دست اوردن پول میکنند

    that they lose their health to make money

    و بعد پولشان  را خرج حفظ سلامتی میکنند .
    And then lose their money to Restore their Health."

    این که با نگرانی نسبت به آینده

    that by thinking anxiously about the furure,

    زمان حال فراموش شان می شود
     
    they forget the present

    آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی میکنند ئ نه در حال .

    Suck That they live in neither the present nor the Future."

    این چنان زندگی میکنند مه گویی هرگز نخواهند مرد

    that they live as if they will never Die

    و چنان میمیرند که گویی هرگز زنده نبوده اند .

    And Die as if they had never lived .


    خداوند دست های مرا گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم .
     
    God,s hand tool mine and we were silent for a while .

    بعد پرسیدم ....

    And then i asked .......

    به عنوان خالق انسان ها , میخواهید آنها چه درس هایی از زندگی را یاد بگیرند ؟

    As the Creator OF people Ehat are some of life,s Lessons you want then to learn ?

    خدا با لبخند پاسخ داد ,

     God Replied with a smile

    یاد بگیرن که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد .

    To learn they cannot make anyone love then .

    اما میتوان محبوب دیگران شد .
     
    what they can do is let themselves Be loved.

    یا بگیرند که خوب نیست خوذ را با دیگران مقایسه کنند .

    To learn that It is Not Good to compare themselves To others

    یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد ,

    To learn that a rich person id not one who has the most

    بلکه کسی است که نیاز کم تری دارد .
     
    But is one who needs the least."

    یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوستشان داریم , ایجاد کنیم

    To Learn That it takes only a few Seconds to open profound wounds in Persons we love .

    و سالها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد

    And it takes many years to heal them .

    با بخشیدن , بخشش یاد بگیرند .

    To learn To forgive By practicing forgiveness.

    یا بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقآ دوست دارند .

    To Learn that there Are persons eho love them dearly .

    اما بلد نیستند احساس شان را ابراز کنند یا نشان دهند .

    But simply do not know how to Express or show their feelings .
    یاد بگیرند که می شود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند .

    To Learn That two people can look at the same thinf and see it Diffrently.

    یاد بگیرند که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند

    To learn that it is not always Enough that they Be forgiven by others

    بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند .

    They must forgive themselves.

    و یاد بگییرند که من اینجا هستم .

    And to Learn that i am here

    همیشه

    ALWAYS






    arash
    »» comments ()

    »» Posts Title  
    دوسش داری
    [عناوین آرشیوشده]